امروز ۱۳ خردادماه روز جهانی دوچرخه است. البته باید بگوییم که ای کاش هر روز خدا، روز دوچرخه بود. برای دوچرخه‌سواری بهانه لازم نیست، اما برای حرف زدن در مورد دوچرخه‌سواری، چه روزی بهتر از امروز و چه کسانی بهتر از جوان‌هایی که همیشه با دوچرخه در شهر رفت‌وآمد می‌کنند و خودشان را از دام موتور و ماشین رها کرده‌اند.

در این گزارش، با شش نفر از مردان جوانی صحبت کرده‌ایم که برای رفت‌وآمد روزمره‌شان به صورت غالب از دوچرخه استفاده می‌کنند. امیدواریم در سال آینده، بتوانیم با ششصد نفر از این جوانان صحبت کنیم. متاسفانه هنوز خانم‌ها محلی برای دوچرخه‌سواری ندارند و نتوانستیم سراغی از آنها بگیریم. امیدواریم در سال آینده، بتوانیم این گزارش را با حضور خانم‌ها تنظیم کنیم.

 

غلامعباس پرهیزکار: وقتم را وقف فرهنگ‌سازی دوچرخه‌سواری کرده‌ام.

غلامعباس پرهیزکار، فرزند مصطفی، جوان ۵۹ساله‌ای است که تاکنون بیش از ده هزار کیلومتر رکاب زده و خبرسازی کرده است. او سفرهای متعددش را اینطور خلاصه می‌کند: «سفر اول به جمکران حدود ۱۵۰۰ کیلومتر؛ سفر دوم به مشهد حدود ۲۵۰۰ کیلومتر؛ سفر از مهران به کربلا با علی شمسی؛ دو بار سفر از شیراز به کربلا تقریبا ۱۷۰۰ تا ۲۰۰۰ کیلومتر. در استان فارس هم سفرهای متعددی داشته‌ایم. روی هم رفته بیشتر از ۱۲۰۰۰ کیلومتر رکاب زده‌ام.»

پرهیزکار می‌گوید احتمالا تنها کسی است که در گراش کارت سایکل‌توریستی دارد: «در سفری به کرمان، در همایش سایکل‌توریستی (گردشگری با دوچرخه) شرکت کردم که افراد حرفه‌ای از تمام استان‌های کشور جمع شده بودند و هدف این بود که آموزش‌های حرفه‌ای دوچرخه‌سواری ارائه شود، از تعمیر دوچرخه گرفته، تا غذا پختن و عکس گرفتن! از ما امتحان هم گرفتند و کارت سایکل‌توریستی دریافت کردم که باید برای دریافتش بیشتر از ۸۰۰۰ کیلومتر را با دوچرخه پیموده باشید.»

پرهیزکار می‌گوید بیش از ۲۰ سال است که دوچرخه‌سواری می‌کند: «بنده تقریبا بازنشسته شده‌ام و وقتم را وقف فرهنگ‌سازی دوچرخه‌سواری کرده‌ام. شما اگر نگاه کنید، در هر مجلسی که بنده نشسته باشم، بلافاصله حرف از دوچرخه پیش می‌آید. این هم نظر لطف مردم شریف است که من را پیش‌کسوت دوچرخه‌سواری گراش می‌دانند.»

حاج عباس در مورد برخورد مردم نیز نظر مثبتی دارد: «اوایل خیلی اذیت می‌شدیم، ولی حالا نه. خیلی خیلی خوب شده، چون فرهنگ‌سازی شده و مردم آگاه شده‌اند که دوچرخه‌سواری بهترین ورزش است. این را فقط من نمی‌گویم، بلکه کارشناسی شده است. البته همه‌ی ورزش‌ها خوب است؛ اما یک خوب داریم و یک خوب‌تر. دوچرخه خوب‌تر است!»

او هدفش را از دوچرخه‌سواری اینطور خلاصه می‌کند: «یکی برای سلامتی و دوم فرهنگ دوچرخه‌سواری و ورزش و کمک به هوای پاک و درمان بیماری‌ها مثل کمردرد، دیابت و انواع دردهای داخلی و مفاصل و افسردگی.»

او که مشکلات دوچرخه‌سواران را از چندین سال پیش دنبال می‌کند، می‌گوید: «ما سال‌هاست که درخواست مسیر ویژه دوچرخه کرده‌ایم، ولی متاسفانه مسئولین جدی نمی‌گیرند.»

محمدرضا طالبی‌نژاد: شغل ۲۵ساله‌ام را به خاطر عشق به دوچرخه رها کردم.

محمدرضا طالبی‌نژاد ۴۰ساله، یک سال است که از آرایشگری دست کشیده تا به عشقش یعنی دوچرخه نزدیک‌تر باشد. «در دو کلمه بگویم: من اینقدر به دوچرخه علاقه پیدا کرده‌ام که از پارسال، کار اصلی خودم را که آرایشگری بود و ۲۵ سال در آن بودم و در سال ۱۳۹۰ در کشور مقام دوم را کسب کردم، کنار گذاشته‌ام و مغازه‌ی دوچرخه‌سواری و لوازم دوچرخه راه انداخته‌ام.»

او آغاز این عشق را اینطور توصیف می‌کند: «مسلما خیلی از بچه‌ها از کودکی سوار دوچرخه می‌شوند. من هم سوار می‌شدم، و البته خیلی بیشتر. از نوجوانی هم دوست داشتم که سفرهای راه دور بروم، اما خانواده اجازه نمی‌داد. آن زمان هم بدون اجازه پدرم، یک مغازه اجاره کردم و تعمیرگاه و فروشگاه لوازم دوچرخه راه انداختم. تا ۱۵ روز پدرم نمی‌دانست و می‌گفت: نمی‌دانم این آچارها کجا می‌رود؟! دو سال مغازه را داشتم، اما به خاطر نداشتن جواز کسب، تعطیل کردم.»

بعد از مدت‌ها فاصله گرفتن از دوچرخه، او دوباره به این خط برگشته است: «هفت هشت سال پیش قرار بود که همراه با حاج عباس پرهیزگار و بقیه دوستان با دوچرخه‌ به سفر مشهد بروم. اما چون یک ماه طول می‌کشید، نتوانستم بروم.»

طالبی‌نژاد می‌گوید برنامه‌ی کلی‌اش این است که کلا با دوچرخه رفت‌وآمد کند. او در مورد برخورد مردم در شهر و جاده نیز می‌گوید: «من اینطور فکر می‌کنم که حس خیلی خوبی دارند و دلشان می‌خواهند که خودشان هم بیایند. بعضی جوان‌ها هم اذیت‌هایی می‌کنند، که کاری بهشان نداریم و آرزو می‌کنیم خودشان هم دوچرخه‌سوار بشوند. چون دوچرخه‌سواری در خود ما هم حس برادری و دوست داشتن مردم را برمی‌انگیزد.»

او هم نداشتن یک مسیر مناسب را که بتوانند با استرس کمتری رکاب بزنند، مشکل اصلی می‌داند. او به خواسته‌ی دیگری هم اشاره می‌کند: «لباس مناسب با نشانه‌هایی از شهر، که هر وقت جای دورتری می‌رویم، بتوانیم شهرمان را هم معرفی کنیم.»

طالبی‌نژاد می‌گوید: «من در مغازه، به مشتری‌ها فرهنگ و اصول دوچرخه‌سواری را نیز توضیح می‌دهم. اگر این اصول اولیه رعایت نشود، بعد از چند ماه آن را کنار می‌گذارند.»

فضل‌الله ملکی: موتور می‌فروشم ولی تشویق به دوچرخه‌سواری می‌کنم!

فضل‌الله ملکی، ۴۰ساله، یک دوچرخه‌سوار موتورفروش است و مردم را هم به دوچرخه‌سواری تشویق می‌کند. او اعتقاد دارد: «برخورد مردم خوب است و هر کسی باشد تشویق می‌کند و می‌گوید بهتر از موتور و ماشین است. ولی خودشان سوار نمی‌شوند. اهل عمل نیستند! من مردم را زیاد تشویق می‌کنم، ولی کسی نمی‌آید. یا می‌گویند گرم است یا سخت است!»

ملکی می‌گوید: «از خیلی وقت پیش دوچرخه دارم، ولی دوباره سه سالی هست که به استفاده مداوم‌تر از آن می‌پردازم. کلا با دوچرخه رفت‌وآمد می‌کنم و تمام کارهای شخصی و اداری‌ام را با آن انجام می‌دهم.» هدف؟ «ورزش. از ماشین و موتور هم بهتر است. مگر کل شهر گراش چقدر است؟»

مراعات نکردن حال دوچرخه‌سواران، از مشکلات اصلی از دیدگاه ملکی است: «متاسفانه کسی مراعات دوچرخه‌سوارها را نمی‌کند. کسی توجه نمی‌کند که دوچرخه سرعتش کمتر است و مدام پشت سر آدم بوق می‌زنند. اگر از کنار خیابان هم بروید، خطرش کمتر نیست. یک سال پیش، روبه‌روی بانک اقتصاد نوین، یک نفر در ماشین را یک‌دفعه باز کرد و به من برخورد کرد و پرت شدم وسط خیابان!» او در ادامه هم می‌گوید: «توی فکر پیست و میست هم نباش اصلا! ما دیگر بیخیال شده‌ایم!»

 

علی شمسی: فرهنگ استفاده از دوچرخه باید ایجاد شود

علی شمسی ۴۶ سال سن دارد و راننده‌ی تاکسی تلفنی در کیش است. او می‌گوید نه سال است که از دوچرخه استفاده می‌کند و تا جایی که امکان دارد، کارهایش را در شهر با دوچرخه انجام می‌دهد.

شمسی چند سفر طولانی هم با دوچرخه داشته است: سفر اول کیش – گراش، به مسافت ۲۹۵ کیلومتر؛ سفر دوم از گراش به جمران به مسافت ۱۴۰۰ کیلومتر با حمایت بنیاد مهدی موعود (عج) و باشگاه فرهنگی ورزشی گراش جوان؛ سفر سوم شیراز – تهران به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی (ره)؛ گراش – مشهد به مسافت ۲۴۳۰ کیلومتر؛ از مرز مهران تا کربلا به طول ۶۰۰ کیلومتر همراه با حاج عباس پرهیزکار؛ و بعد هم سفرهای متعدد دیگر، از جمله کیش – گراش به صورت رفت و برگشت؛ جهرم، فسا، استهبان، داراب و ….

شمسی می‌گوید «سلامتی و ورزش و ایجاد فرهنگ استفاده از دوچرخه» هدف اصلی‌اش از دوچرخه‌سواری است. او در مورد برخورد مردم هم می‌گوید: «اکثرا برخورد خوبی دارند و تشویق می‌کنند؛ ولی متاسفانه هستند افرادی که ایجاد مزاحمت می‌کنند که معمولا قشر نوجوان و با موتور هستند.»

او از مهم‌ترین مشکل دوچرخه‌سواران را هم نبود پیست دوچرخه‌سواری برای اینکه دچار حادثه نشوند می‌داند.

مصطفی دارشی: کم‌رویی را کنار بگذارید

مصطفی دارشی ۳۵ ساله است و در مغازه‌ی گراش پلاستیک مشغول است. او می‌گوید تقریبا پنج تا شش سال است که دوچرخه‌سواری‌اش مداومت داشته است. هدف؟ «سلامتی، تحرک، حسی که دوچرخه‌سواری به من می‌دهد. ورزش مفرحی است.»

دارشی می‌گوید: «در رفت‌وآمد روزمره خیلی کم استفاده می‌کنم. یک دلیلش، نبود زیرساخت‌هاست، و دلیل دیگر هم گرمای خیلی بدی که داریم در طول سال. شاید اگه جای خوش آب‌وهواتری زندگی می‌کردم، بی‌تردید با برنامه‌ریزی، بیشتر ازش استفاده می‌کردم. ولی همیشه برای ورزش کردنم وقت می‌گذارم و به برنامه‌ای در زندگی‌ام تبدیل شده است.»

دارشی در مورد برخورد مردم هم می‌گوید: «خیلی‌ها خوب برخورد می‌کنند و خیلی‌ها هم بی‌تفاوتند. بعضی‌ها هم احترامی به دوچرخه‌سوار نمی‌گذارند. اصلا هم به تیپ و ثروت آدم‌ها ربطی ندارد. طرف پولدار است و ممکن است سر تقاطع بهت احترام بگذارد و یا با اینکه حق با دوچرخه است، احترام نگذارد!»

دارشی معتقد است کم‌رویی یکی از مسائل مهم در استفاده نکردن از دوچرخه است: «تا جایی که حساب دستم آمده، خیلی‌ها در خانه دوچرخه دارند، ولی آنطور که باید ازش استفاده نمی‌کنند. این چند تا علت دارد: کم‌رویی، تنها بودن یا نداشتن رفیق پایه و مسائل دیگر. با اینکه ما گروهی راه انداختیم برای عموم، اما استقبال کم است، به خاطر رودرواسی‌ها یا کم‌رویی‌ها.»

محمدرضا کارگر: کاش زودتر با دوچرخه آشنا می‌شدم!

محمدرضا کارگر ۴۷ سال سن دارد و شغلش الکترونیکی است. او می‌گوید: «سه سال است که دوچرخه‌سوار شده‌ام، و ای کاش زودتر آشنا می‌شدم!»

هدف کارگر از دوچرخه‌سواری اینهاست: «اول سلامتی امروزم و بعد نشاط و تقویت عضلاتم که پایه‌ی پیری به کمکم بیاید و پاهایم بتواند وزن بدنم را تحمل کند. دوست دارم رفت‌وآمدم همه با دوچرخه باشد.»

او هم برخورد مردم را خوب می‌داند: «۸۰ درصد مردم تشویق می‌کنند. فقط عده‌ای نوجوان موتورسوار هستند که اذیت می‌کنند.»

او هم داشتن پیست میدانی مخصوص مسابقات دوچرخه را یکی از خواسته‌های اصلی دوچرخه‌سواران می‌داند.

علی اصغر کارگر: کاش بانوان هم جایی برای رکاب زدن داشتند.

علی اصغر کارگر، صنعتگر ۳۸ساله، عشقش را به دوچرخه اینطور توصیف می‌کند: «هدف من اول ورزش است و بعد تفریح. لذتی که دوچرخه‌سواری دارد، هیچ ورزشی ندارد. ورزشی است که تابستان و زمستان می‌شود انجام داد. هم تنهایی می‌شود رفت و هم با جمع. هم روز و هم شب. در مجموع خیلی خوش می‌گذرد. البته به شرطی که نکات ایمنی رعایت شود.»

او در مورد زمان‌های دوچرخه‌سواری‌اش می‌گوید: «چون محل کارم بیرون شهر است، نمی‌توانم با دوچرخه رفت‌وآمد کنم. ولی معمولا هفته‌ای دو بار به دوچرخه‌سواری می‌روم.»

او هم نبود پیست دوچرخه را یکی از مشکلات اصلی می‌داند و اضافه می‌کند: «لااقل خط‌کشی کنار خیابان‌های خلوت انجام بشود برای دوچرخه‌سواری.» او پیشنهادی را نیز مطرح می‌کند: «از کنار پارک موتوری شهرداری، جعفر آباد، تا انتهای بلوار امام حسین خط‌کشی شود برای دوچرخه‌سواری. هم بسیار قشنگ می‌شود و هم دوچرخه‌سوار می‌توانند راحت‌تر رکاب بزنند.»

کارگر یکی از کسانی است که به دوچرخه‌سواری بانوان هم اشاره می‌کند: «البته بانوان هم نیاز به جایی برای دوچرخه‌سواری دارند. مکانی که بتوانند آزادانه رکاب بزنند. گاهی بانوان گراشی برای دوچرخه‌سواری به لار و اوز می‌روند متاسفانه، چون در گراش جایی ندارند!»