همیشه وقتی جماعت چشم‌بادامی‌ها را سوار بر دوچرخه می‌دیدیم که با رکاب‌زدن؛ عازم محل کار و درس و دانشگاه یا تفریح و گردش می‌شوند، قلبا آن‌ها را تحسین می‌کردیم و با خود می‌گفتیم عجب اراده‌ای … اما تصور این‌که ما هم روزی مجبور شویم دوچرخه‌ها را جایگزین وسایل نقلیه‌ی موتوری کنیم؛ گمانی دور بود.

 

اما امروز بعضی كارشناسان می‌گویند چه بخواهیم و چه نخواهیم باید تا چند سال آینده هركدام دوچرخه‌ای بخریم تا برای رسیدن به مقصد؛ چند کیلومتری رکاب بزنیم.

 

استفاده از دوچرخه چند سالی است که برای ترافیک سرسام‌آور پایتخت تجویز شده و احتمالا در آینده؛ چاره‌ای نیست جز آنكه همین دوچرخه‌ها؛ بار سنگینی را از دوش خیابان‌های شلوغ تهران بردارند.

 

اما و اگرهای دوچرخه‌سواری برای ما دو دلیل عمده داشت: «من؛ سوار دوچرخه شوم؟! آن وقت مردم چی می‌گن؟!»، این دلیل اول است.

 

«دوچرخه‌سواری در خیابان‌های تهران مستلزم اجرایی شدن زیرساخت‌های لازم، ایجاد فرهنگ استفاده از دوچرخه و تدوین حقوق اجتماعی دوچرخه‌سواری برای خانم‌ها در معابر عمومی است»‌ این دلیل دوم است.

 

ازآنجا كه هیچ‌كدام از دو دلیل اخیر در این سال‌ها(به‌رغم تلاش‌هایی كه برای ایجاد علاقه درمیان مردم به دوچرخه‌سواری انجام شده) راهكار اجرایی پیدا نكرده‌اند، درنهایت فرهنگ دوچرخه‌سواری در تهران؛ محدود شد به ایجاد جایگاه‌های اجاره‌ی دوچرخه در گوشه و كنار شهر و خط كشی كردن برخی معابر برای عبور دوچرخه اما فرهنگ دوچرخه‌سواری نهادینه نشد كه نشد!

 

اول؛ دوچرخه هم وسیله‌ی نقلیه است

 

مناطق مختلف کلان‌شهر تهران مثل انگشت‌های دست است که هیچ‌کدام شبیه هم نیستند. شمال تهران؛ کوهستانی و سبز با بافت قدیمی ‌و تاریخی، جنوب آن؛ گرم و خشک با یک دنیا آثار باستانی از گذشته‌ی چندصد ساله، مرکز آن؛ محل تجمع ادارات و سازمان‌های دولتی و سفارتخانه‌ها، مراکز خرید و مجتمع‌های تجاری و شرق و غرب آن؛ با دو نوع بافت معماری و شهری و شهروندی.

 

خیابان‌های اغلب مناطق تهران نسبت به جمعیت اتومبیلی كه در آن آمد و شد می‌كند؛ بسیار کم‌عرض هستند. کوچه‌ها گاه آنقدر باریك می‌شوند كه یک نفر هم به سختی از آن عبور می‌کند. از آنجا كه راه‌های این شهر؛ استانداردهای روز شهری را كمتر در خود دارند، حتی امروز ماشین‌دودی‌ها و مرکب‌های دوپای بنزین‌سوز نیز در طی مسیرهای شهری با مشكلات زیادی روبرو هستند چه رسد به دوچرخه‌ها که تنها قوت پای ركاب‌زنندگان آن؛ آنها را از دل دنیای دود و ماشین باید بیرون بكشد.

 

از این‌رو علاوه بر این‌که یکی از سیاست‌های معاونت حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران، تغییر سهم سفر به مترو، اتوبوس، تاکسی و دوچرخه است اما چون بسترهای مناسب برای راه‌اندازی خطوط دوچرخه‌سواری چندان فراهم نشده است لذا عمومیت استفاده از دوچرخه نیز در جامعه بسیار پایین است.

 

دوم؛ هم ورزش و هم رسیدن به مقصد

 

تنها مشكل مسئولان حمل و نقل در ایجاد محدوده‌ی دوچرخه‌سواری؛ شرایط نامناسب مسیرهای عبوری دوچرخه‌ها نیست، در شهری كه از دود و دی‌اكسید كربن و انواع ذرات معلق مضر آكنده است، در شهری كه تعداد روزهای آلوده‌ در آن از چند ده روز می‌گذرد، دوچرخه را بسیاری از پزشكان و متخصصان سلامت تجویز نمی‌كنند. اگر قرار باشد راننده‌ی دوچرخه علاوه بر تحمل سختی‌های خیابانی، هوای ناپاك را این‌بار بیش از استفاده‌كنندگان از وسایل نقلیه‌ی دودزا وارد ریه‌های خود كند، ظلم مضاعفی به او صورت گرفته است.

 

بنابراین باید اگرچه توصیه می‌شود كه باید به سمت استفاده از دوچرخه برای كاهش ترافیك رفت اما مدیران شهری نیز باید راه‌حلی اندیشیده‌باشند تا استفاده‌كنندگان از این وسایل نقلیه غیرموتوری؛ از آسیب‌های ریوی در آینده رنج نبرند.

 

سوم؛ فرهنگ دوچرخه‌سواری در تهران

 

شاید هنوز، جایگزین کردن دوچرخه بجای اتومبیل و موتورسیکلت برای ما غیرقابل تصور باشد، اما روزی فراخواهد رسید که در حیاط هر خانه‌ای حداقل یک یا دو دوچرخه باشد و مردم برای سفرهای کوتاه خود؛ ناچار به استفاده از این وسیله نقلیه‌ی سبک باشند. اما تا آن زمان باید بسترهای لازم را نیز فراهم کنیم.

 

اگر مردم؛ شرایط استفاده از حمل‌ونقل عمومی ‌را مناسب‌تر و راحت‌تر از وسایل نقلیه‌ی شخصی ببینند، قطعا به سمت آن ‌گرایش پیدا خواهند کرد. حال آنكه واقعیت امر؛ کمبود خطوط مترو، تعداد اتوبوس‌ها و ناوگان تاکسیرانی است. در زمینه‌ی استفاده از دوچرخه‌سواری نیز شرایط بر همین منوال است.

 

اما فراهم آوردن این بسترها تنها محدود به زیرساخت‌های شهری نمی‌شود، لازم است در فرهنگ جمعی تهرانی‌ها نیز تحولی به وجود آید تا از یكسو استفاده از دوچرخه را مغایر با شانیت اجتماعی خود نبینند و ازسوی دیگر زنان و مردان به یك میزان از این امكان برخودار بوده و واكنش‌های ضد و نقیض ازسوی بخش‌های مختلف بروز داده نشود.

 

اگر قرار باشد هر روز ماجرای دوچرخه‌سواری یك یا جمعی از بانوان كشور در سطحی از شهر خبرساز و جنجال‌برانگیز شده و جمعی علیه آن بیانیه صادر كرده، تجمع كنند یا سخنرانی داشته باشند، هیچگاه این فرهنگ در جامعه‌ای كه بخش قابل توجهی از آن را بانوان تشكیل می‌دهند، نهادینه نخواهد شد و هیچگاه امنیت برای نیمی از جمعیت ایران در سوار شدن بر دوچرخه فراهم نخواهد شد.

 

در بررسی تمهیدات ترویج دوچرخه‌سواری در شهر تهران؛ برنامه اشاره با روحی( معاون حمل و نقل غیر موتوری معاونت حمل و نقل شهرداری تهران) گفتگو كرد.

 

به اعتقاد روحی؛ پروژه‌ی پایلوت یکساله دوچرخه در منطقه 8 نشان داد که می‌توان آنرا بعنوان یکی از وسایل مکمل حمل و نقل عمومی در تهران درنظر گرفت. البته برخی مشکلات مثل آلودگی هوا هم با اختیار مسیرهای فرعی و زدن ماسک قابل تخفیف است. در خیابان‌های شیب‌دار هم مردم اغلب از مسیر سرازیری استفاده می‌کنند و ما دوچرخه‌ها را با وسایلی که داریم به بالای شیب می‌بریم.

 

رضایی( معاون فنی ورزشی آقایان سازمان ورزش شهرداری تهران) نیز در ارتباط با تمهیدات شهرداری تهران برای توسعه دوچرخه‌سواری بعنوان یک ورزش همگانی توضیح می‌دهد و می‌گوید: انجمن دوچرخه سواری شهر تهران در سازمان ورزش شهرداری تهران تشکیل شده است و منطقه 8 و 22 بعنوان پایلوت انتخاب شد و دوچرخه‌های ایمن در کیوسک‌های مربوطه دراختیار مردم قرار گرفت. مردم می‌توانند دوچرخه را از یک منطقه گرفته و به منطقه دیگر تحویل دهند. باید متذكر شد كه؛ برای استفاده خانم‌ها هنوز محیطش را نداریم و مشغول فکر و کار هستیم تا شرایطش را فراهم كنیم.

 

سماوات( کارشناس مسئول بیماری‌های قلب و عروق وزارت بهداشت) هم گفت: دوچرخه‌سواری در هوای آلوده مثل همه ورزش‌ها موجب جذب آلودگی‌های هوا از طریق تنفس به بدن انسان می‌شود. ازسویی به دلیل شیب تند خیابان‌های تهران و فاصله زیاد مسافرت‌ها؛ نمی‌توان دوچرخه را به‌عنوان یک گزینه‌ی قطعی برای ایاب ذهاب در شهر تهران به حساب آورد.

منبع : WWW.radio.irib.ir