زمان مناسب فرار
هر چقدر شما دوچرخهسوار قدرتمندي باشيد، انجام فرار در زمان نامناسب چيزي جز تضييع تلاش و كوشش شما را به همراه نخواهد داشت.
دانستن زمان مناسب فرار مستلزم يك حدس” ماهرانه” بر اساس اتفاقات پيش آمده در طول مسابقه است.
گاهي اوقات حدس شما درست و گاهي نيز نادرست ميباشد.
در سال 1952 در تور ” فلاندرز ” ، ” لويسون بوبه ” تصميم گرفت تا در سربالايي معروف “كاوارمونت” فراراي را ترتيب دهد.
يك صعود 2 كيلومتري خطرناك از روي ارتفاعي كه شيب آن در تندترين نقطه به 10 درصد ميرسيد و پوشيده از سنگ بود و در كنارهها حفاظي نيز نداشت.
و “مور وان گرارد سبرگنگ با شيب 20% كه از طول 025/1 متر 920 متر سربالايي داشت.
دليل دشوار بودن مبارزه در تور “فلاندرز” صعودهاي طولاني آن نيست، بلكه كوتاه بودن، شيب زياد و سنگي بودن زمين است كه اين تور را داراي ويژگيهاي خاص خود نموده است. در هواي بد، اين سربالاييها به حدي نامناسب ميشود كه اتومبيلهاي كمكي مجبور مي شوند از كنار جاده عبور نمايند تا در جاده متوقف نشوند.
موارد زير برخي از نكاتي است كه بايد مورد توجه تيمها قرار ميگرفت.
زمين تور “فلاندرز ” شامل سربالائي زير بود:
“پاترزبرگ” شيب 20%
“تائينزبرگ” شيب 17%
“وارنتربرگ” شيب 13%
“موسنبرگ” شيب 18%
“برندريز” شيب 13%
“بوسبرگ” شيب 12%
“بوبه” فرار خود را انجام داد! وي بر خلاف نظر تيم خود مبني بر داشتن فاصله زياد تا خط پايان فرار نمود. مطمئناً با رسيدن به خط پايان تلاش بسيار زيادي كرده بود و يك دقيقه ديرتر به خط پايان رسيد. زمان فرار وي مناسب نبود و تيم او نيز نتوانست مؤثر واقع شود.
اگرچه وي دوچرخهسوار با قدرتي بود، اما “توان و نيروي” او به اندازه ديگر رقبا نبود.
مطلب پیشین: تاكتيكها و تدابير اوليه دوچرخه سواران(1)
منبع: فدراسیون دوچرخه سواری – علي زنگي آبادي