گاهی سوژه کنار تو است و تو به دنبال سوژه می گردی. نمونه اش علی محمد اسحاقی همکارمان در خبرگزاری مهر که در آستانه 60 سالگی روزانه 18 کیلومتر رکاب می زند. در این وانفسای دود و دم پایتخت او شاید نمونه خوبی برای راه گریز از ترافیک و آلودگی هوا باشد.

به گزارش خبرنگار مهر، علی محمد اسحاقی تنها راه حل نجات تهران از آلودگی و ترافیک را گسترش فرهنگ استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه می داند و آرزو می کند تهران روزی را ببیند که دوچرخه سواران جای خودروهای پر دود و دم و شلوغ را بگیرند. از نظر او این امر زمانی اتفاق می افتد که دست اندرکاران دولتی و مسئولین شهر به دوچرخه سواران بهای بیشتری بدهند.

از چه زمانی سوار دوچرخه می شوی؟

– علی محمد اسحاقی: از سال 1367 تا حالا. دقیقا بعد از اینکه خودروی خود را فروختم. البته قبل از آن هم در جوانی دوچرخه سوار می شدم.

* یعنی در جوانی دوچرخه سوار حرفه ای بودی؟

– نه به این شکل ولی همیشه از فاصله ماهشهر تا سربندر خوزستان را که حدود 80 کیلومتر می شود را رکاب می زدم.

*چند سال داری؟

– 58 سال.

* حالا چرا دوچرخه؟

– چون واقعا رفت و آمد با اتوبوس برایم سخت بود و از طرفی دیدم رفت و آمد با دوچرخه  برایم آسان تر است.

*الان دقیقا چه مسیری را رکاب می زنی؟

– صبح ها از خیابان پیروزی تا نجات الهی و شبها هم برعکس.

* چند کیلومتر می شود؟

– حدود 18 کیلومتری هست.

* مردم وقتی تو را سوار دوچرخه می بینند، چه واکنشی نشان می دهند؟

– واکنشها جالب است. بیشتر مردم استقبال می کنند. به خصوص خانمها من را تشویق می کنند و  خسته نباشید می گویند.

* توی مسیر هم کسی را دیدی که مثل خودت سوار دوچرخه شود؟

– بله. جوانی 22 یا 23 ساله که کارمند بانک است و گویا از سرپیچ شمیران می آید. پیرمردی هم هست که سنش از من بیشتر است و دوچرخه قدیمی دارد که خیلی از مواقع می بینمش. در کل در مسیری که می آیم 10 نفر را می بینم که مثل خودم با دوچرخه رفت و آمد می کنند.

* صبحها که سرحالی؛ ولی شبها با وجود خستگی کار چه جوری رکاب می زنی؟

– دیگر عادت کرده ام، تازه شبها زودتر هم می رسم.

*از تاریکی شب نمی ترسی که با ماشین تصادف کنی؟

– برای دوچرخه ام لامپ خریدم.

* تا حالا به سرت زده که مثلا پشت یک ماشین یا اتوبوس را بگیری و بخواهی با استفاده از آن حرکت کنی؟

– نه این کارها خطرناک است و نسبت به سنم این مسائل را رعایت می کنم.

* از خط ویژه هم رد می شوی؟

– نه خطرناک است.

*کلاه کاسکت چطور، استفاده می کنی یا نه؟

نه. هنوز نخریدم. بگذارید پولدار شوم کلاه هم می خرم.

* پلیس بابت کلاه جریمه ات نکرده است؟

– نه! فقط یک شب داشتم خیابان را خلاف می رفتم که ماشین پلیس با بلندگو اعلام کرد که ” دوچرخه سوار داری خلاف می روی، برگرد.”

*چرا خلاف می رفتی؟

– چون ترافیک بود.

* تابستانها که هوا خوب است، زمستانها چه کار می کنی، سردت نمی شود؟

– خوب سردم می شود ولی کلاه و دستکش خریدم. البته روزهایی هم که بارندگی باشد با دوچرخه نمی آیم.

* آقای اسحاقی! آخرین باری که دکتر رفتی کی بود؟

– دو سال پیش، برای عمل بینی. خدا را شکر مریضی خاصی ندارم و سالم سالمم.

* فکر می کنی سلامتی ات با دوچرخه سواری رابطه ای دارد؟

– قطعا. من حدود 10 کیلو از لحاظ وزنی با دوچرخه سواری کم کرده ام.

* وقتی که دوچرخه سواری، فکر و خیال هم می کنی؟

– بله. بعضی موقع ها که رکاب می زنم به مشکلات زندگی هم فکر می کنم.

* اگر شهردار بودی، چه امکاناتی برای دوچرخه سوارها ایجاد می کردی؟

– مثل چین که برای دوچرخه سواران مسیر ویژه گذاشته اند، برای دوچرخه سواران مسیر جداگانه ای می ساختم..شاید این طوری تعداد دوچرخه سوارها هم بیشتر شود.

* بدترین خاطره ات از دوچرخه سواری چیست؟

– دوباری که پنچر کردم. یک روز می خواستم زود برسم به زیارت عاشورای اداره که صبحهای سه شنبه برگزار می شود، نزدیک پیچ شمیران، دوچرخه ام پنچر شد و پیاده تا خبرگزاری آمدم.

* بهترین خاطره چطور؟

– اینکه بعضی از موقع ها می توانم به دیگران کمک کنم و وسایلشان را ترک دوچرخه ام بگذارم و تا مسافتی برایشان ببرم.

* غیر از محل کارت با دوچرخه جای دیگر می روی؟

– بله خرید خانه را هم با دوچرخه می روم.

* بیشترین مسافتی که رفتی کجا بود؟

– از خانه تا بهشت زهرا. رفتم و برگشتم.

* تاحالا شده کسی از اقوام و آشنایان به خاطر شما به دوچرخه سواری علاقمند شده باشد؟

-بله. دخترم ولی به دلیل محدودیتهای جامعه خودش دوست ندارد سوار شود.

* فکر می کنی چرا مردم دوچرخه سوار نمی شوند؟

– چون هم به خستگی آن فکر می کنند و هم یک جورهایی تنبل شده اند.

*به عنوان یک دوچرخه سوار چه توصیه ای برای شهروندان داری؟

– اگر همه مثل من دوچرخه سوار بودند، نه ترافیک بود و نه آلودگی هوا. به نظرم دوچرخه تنها راه نجات آسمان تهران از آلودگی هواست.

منبع: خبر گزاری مهر