در خبرها دیدم که معاونت حمل و نقل شهرداری تهران در ابتکاری جالب از شهروندان خواسته تا پیشنهادات خود را برای حل مشکلات ترافیکی تهران ارائه دهند. متنی که در ادامه عرضه میشود برگرفته از نوشتههای قبلیام میباشد که در آن با الهام از تجربه کشور هلند،گسترش فرهنگ دوچرخه سواری به عنوان راه حلی برای کاستن از مشکلات ترافیکی شهرهای بزرگ ایران همانند تهران پیشنهاد شده است.
یکی از نکاتی که نظر هر تازه واردی به کشور هلند را جلب میکند، دیدن انبوه دوچرخه و دوچرخه سواران در این کشور میباشد. به جرات میتوان گفت هلندیها به چیزی دست یافتهاند که آن را میتوان فرهنگ دوچرخه سواری نامید.
این روزها یکی از مشکلات جدی شهرهای بزرگ ایران بویزه تهران مشکل ترافیک و معضل افزایش مصرف بنزین است. با خودم فکر میکردم اگر از یک هلندی بپرسی که چطور میتوان این مشکل را حل نمود؟ بی شک اولین پیشنهادی که مطرح خواهد کرد گسترش فرهنگ دوچرخه سواری است.
شاید آنچه در مورد فرهنگ دوچرخه سواری در هلند و پشنهاد ترویج آن در ایران مطرح میکنم ، بسیار پیش پا افتاده و سطحی به نظر آید، ولی باور کنید که گاهی برخی امور که ما آنها را ناچیز قلمداد میکنیم، آن چنان
میتواند بر بسیاری از جنبههای زندگی ما تاثیر بگذارد که باور آن دشوار است.
بگذارید کمی بیشتر در مورد آنچه در کشور هلند تجربه کردم توضیح دهم. در اینجا از بچه خردسال گرفته تا افراد سالمند ، از افراد عادی گرفته تا اساتید برجسته دانشگاه ،از کارگر گرفته تا دکتر و مهندس و در یک کلمه همه و همه عمدتا از دوچرخه برای رفت و آمد درون شهری استفاده میکنند.
این امر جدا از تاثیرش بر کاهش آلودگی هوا ، صرفه جویی در مصرف بنزین ، ترویج ورزش همگانی کم خرج و سالم دوچرخه سواری ، میتواند نقش موثری در تسهیل روابط اجتماعی ایفا نماید.
منظورم از مورد اخیر نقشی است که این فرهنگ میتواند نقشی اساسی در کاستن از بسیاری از تشریفات دست و پا گیر و رتبه بندیهای خود ساخته اجنماعی داشته باشد.
وقتی شما میبینی که استاد راهنمایی پایان نامهات، پزشک خانوادگیات ، و… در کنار تو سوار بر دوچرخه رکاب
میزنند، شاید بتوان گفت که زمینه بسیاری از تفاخرها و خود بزرگ بینیها هم سست میشود.
شاید یکی از جدیدترین تلاشها برای ترویج دوچرخه سواری در ایران به احداث باند دوچرخه رو در خیابان کارگر و بلوار کشاورز تهران برگردد. آنطور که به خاطر میآورم این طرح به گونهای با شکست مواجه شد. گویا ماشینها و موتورها مجالی برای استفاده دوچرخه سواران از این معبر نگذاشته بودند. ولی چرا ما در این زمینه موفق نبودیم ولی هلندیها موفق عمل کردهاند؟
اگر هلندیها در گسترش فرهنگ دوچرخه سواری موفق ،بودند این امر تا حد زیادی مرهون ایجاد بسترهای مناسب برای این امر است. در این زمینه میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
مهمترین مسئله در این زمینه ایجاد باندهای دوچرخه رو در تمام شهرهای هلند و در تمام خیابانهای اصلی و فرعی این شهرهاست. به بیان دیگر، خیابانها به گونهای طراحی شدهاند که دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه عمده شناخته شده است.
همچنین در هلند به ندرت موتور سیکلت یافت میشود. گویا به گونهای حساب شده بنا را بر گسترش دوچرخه سواری به جای رواج موتور سیکلت گذاشتهاند.
علاوه بر اینکه در هلند رانندگان اتومبیل با احتیاط بسیار رانندگی میکنند و این امر امنیت دوچرخه سواران در گذر از تقاطعها را تضمین میکند. از طرف دیگر مسطح بودن کشور هلند نیز در تسهیل استفاده از دوچرخه موثر بوده است.
به نظر من تجربه ناموفق مسیر دوچرخه رو در تهران باید مجددا بررسی و ارزیابی شود . به نظر میرسد که در آن تجربه، مجریان طرح میخواستند یک شبه جواب بگیرند و با یک خیابان فرهنگ دوچرخه سواری را گسترش دهند. در حالی که برای ایجاد این فرهنگ سالها باید زحمت کشید: مسیرهای دوچرخهرو را باید به تمام نقاط شهر گسترش داد، مکانهایی برای پارک دوچرخهها تعبیه نمود، قوانین ویژه برای حمایت از دوچرخه سواران وضع نمود، تسهیلاتی برای خریداری دوچرخه اعمال کرد.
شاید بهتر باشد که طرح ترویج استفاده از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه ابتدا در شهرهای کوچک به اجرا در آید و پس از مشخص شدن نقاط قوت و ضعف ان ، این طرح در مورد شهرهای بزرگی چون تهران به اجرا در آید.
متاسفانه در کشور ما برخی از طرحها بدون کارشناسی کامل اجرا میشود و پس از عدم موفقیت، طرح به کلی کنار گذاشته میشود. در حالی که باید به علل ناکامی آن پرداخت و با برنامه ریزی دقیق تر ، طرح را کامل و سپس به مرحله اجرا در آورد.